- امین مرادآبادی
تصویر اول: آیندهای بدون شعله، بدون دود
زمستان تهران ؛
نه از بوی گاز چیزی حس میشود، نه دود سفید دودکشها در آسمان دیده میشود.
خانهها گرماند، اما با گرمایی خاموش؛ بیهیچ شعلهای، بیهیچ صدایی.
مردم دیگر با بخاری و پکیج گرم نمیشوند، بلکه با صفحات برقی دیواری، سیستمهای گرمایش از کف برقی و هیترهای کممصرف زندگی میکنند.
کامیونها، اتوبوسها و موتورسیکلتها آرامتر شدهاند. صدای زوزه اگزوزهای فرسوده دیگر شنیده نمیشود.
در خیابانها، خودروها بیصدا حرکت میکنند؛ مثل اینکه شهر در حالت سکون و سکوتی متمدنانه فرو رفته است.
اما آنسوی این سکوت، جایی خارج از شهر، صداهایی دیگر به گوش میرسد…
تصویر دوم: انتقال آتش به بیرون از شهر
گاز طبیعی که سالها در لولهکشی منازل میسوخت، حالا مسیرش را عوض کرده؛ مستقیماً به نیروگاهها میرود.
نیروگاههایی که با گاز، برق ۱۱۰ ولت تولید میکنند تا ایمنتر و کمخطرتر وارد خانهها شود.
دیگر خبری از انفجار بخاری نیست، دیگر کسی نگران نشت گاز یا مسمومیت با منوکسید کربن نیست.
اما در اطراف نیروگاهها، حرارت بالا میرود. مشعلهای غولپیکر در دل دشتها شعلهورند و حالا آنجاها هستند که سهم بزرگتری از سوختن را بر دوش میکشند.
سؤال اینجاست: این جابهجایی آلودگی است یا حذف آن؟
تصویر سوم: آسمان شهرهای خاکستری، دوباره آبی؟
در تهران، اصفهان، مشهد و تبریز، دادهها میگویند آلودگی شدید زمستانه، بیش از ۵۰ درصد مربوط به مصرف خانگی گاز و ترافیک سنگین خودروهای فرسوده است.
حالا با برقیسازی، هر دو منبع آلاینده خاموش شدهاند.
ذرات معلق کمتر شده، آسمان آبیتر است، و بیمارستانها آمار پایینتری از بیماران تنفسی گزارش میکنند.
اما در نیروگاههای جنوب کشور، دیاکسیدکربن هنوز تولید میشود.
البته با راندمان بالاتر، و البته با فیلترهایی که خانهها ندارند.
تفاوت در این است: تمرکز آلودگی در جایی که قابل مدیریت است.
تصویر چهارم: خانههای جدید، هزینههای جدید
مادری در حال پختوپز با اجاق برقیست. گرمای سریع اما بدون شعله. پدر خانواده، قبض برق را نگاه میکند؛
“هزینهمون یکم زیاد شده، ولی دیگه گاز نداریم، تازه بخاری هم حذف شده…”
بازار پر شده از تجهیزات جدید: بخاری برقی هوشمند، پکیج تمامبرقی، پنکههای سقفی کممصرف، ماشینهای لباسشویی با موتورهای اینورتر.
و مهمتر از همه: شارژرهای خانگی خودروهای برقی.
هر خانه تبدیل شده به ایستگاهی کوچک برای شارژ وسایل زندگی.
اما این تغییر هزینه دارد؛ تغییر در سبک زندگی، در آموزش، در زیرساخت و حتی در سیاستهای حمایتی دولت.
تصویر پنجم: پشتصحنه زیرساختی
مهندسان مشغول تعویض ترانسها و کابلهای قدیمیاند. پستهای توزیع برق در دل محلهها در حال بازسازیاند.
کارخانههای سیمسازی، باتریسازی، و تجهیزات برقی رونق گرفتهاند.
در دانشکدههای مهندسی، رشتههای جدیدی معرفی شده:
“طراحی شبکه توزیع برق خانگی نسل نو”
“مدیریت مصرف انرژی هوشمند شهری”
در دل این توسعه، فرصتهای اقتصادی تازهای جوانه میزنند. اشتغال، نوآوری و صادرات تکنولوژی.
یک تغییر تمدنی
برقیسازی کامل شهرهای بزرگ، اگر با انتقال گاز خانگی به نیروگاهها همراه باشد، نهتنها میتواند آلودگی موضعی را کاهش دهد، بلکه فرصت بازآفرینی نظام مصرف انرژی را فراهم میکند.
اما این رؤیا به شرطی ممکن میشود که:
برق از منابع تجدیدپذیر یا نیروگاههای پرراندمان تأمین شود
شبکه انتقال برق بهروزرسانی شود
مردم آموزش ببینند و ابزارها فراهم شود
و از همه مهمتر، برنامهریزی ۲۰ ساله با پشتوانه مالی و اراده ملی وجود داشته باشد
متاسفانه اگر روشهای نوین تامین انرژی رو جدی می گرفتیم الان دچار اینهمه آلودگی و ناترازی نبودیم
اگه ۲۰ سال پیش این روش رو اجرا کرده بودیم الان که برق نداشتیم هیچی نداشتیم نه غذا نه گرما یش نه سرمایش