- مهدی فرهمند – صبح روز اول بهمن ۱۴۰۳، وقتی تصاویر دونالد ترامپ که برای دومین بار بهعنوان رئیسجمهور آمریکا سوگند یاد میکرد، روی شبکههای جهانی پخش شد، بازارهای مالی دنیا بلافاصله واکنش نشان دادند. برخی شاخصها در آمریکا سبز شدند؛ والاستریت با خوشبینی به کاهش مالیاتها و سیاستهای حمایتگرایانه اقتصادی دوباره جانی گرفت. اما در آنسوی دنیا، یعنی اروپا و آسیا، نگاهها بیشتر نگران بود تا امیدوار.
ترامپ کسی است که در دوره قبلش (۲۰۱۶–۲۰۲۰) با خروج از توافقهای بینالمللی، جنگ تجاری با چین، فشار حداکثری بر ایران و سیاستهای یکجانبهگرایانه، اقتصاد جهان را بهسمت بیثباتیهای بزرگ ژئوپلیتیک برد. حالا بازگشت او، دوباره همان سایهها را زنده کرده است.
بازارهای جهانی واکنش نشان دادند. شاخصهای سهام آمریکا سبز شدند، اما نفت و طلا کمی بالا رفتند؛ نشانهای از همان ترسهای قدیمی: بیثباتی ژئوپلیتیک، جنگهای تجاری، فشارهای اقتصادی. ترامپ در دور قبل نشان داده بود که اهل مصالحه چندجانبه نیست. او علاقهای به نهادهای بینالمللی ندارد و ترجیح میدهد بازیها را به شکل دوجانبه و با اهرم فشار پیش ببرد. حالا همه منتظرند ببینند اولین تصمیمات او در کاخ سفید چه خواهد بود.
برای ایران، این بازگشت معنایی روشن دارد
افزایش فشار، کاهش صادرات نفت، محدود شدن درآمدهای ارزی، و بازگشت دوباره زمزمههای تحریمهای تازه. حتی اگر در داخل، تیم اقتصادی و سیاسی ایران بخواهند برنامههای اصلاحی اجرا کنند، فشار خارجی میتواند همه معادلات را بههم بزند.
بازار ارز و طلا در ایران، که بیش از هر چیز به انتظارات و روان بازار وابسته است، همین حالا هم سیگنالهایی از نگرانی دریافت کرده. صرافها میگویند تقاضا برای خرید دلار و طلا آرام آرام بالا میرود، چون مردم از بازگشت روزهای سخت میترسند. حتی اگر ترامپ هنوز هیچ تصمیم رسمیای نگرفته باشد، سایه حضورش کافی است که بازارها محتاط و حتی عصبی شوند.
بازگشت ترامپ، در سطح جهانی یعنی بازگشت ریسکها و نوسانها. برای ایران، یعنی بازگشت فشار و کاهش فرصتها. اما فرق این دوره با دوره قبل در چیست؟
این بار، ایران تجربه دور اول ترامپ را دارد و میداند چطور باید دستکم برای بخشی از آسیبها آماده شود.
با این حال، اگر برنامه جدی برای تعامل بینالمللی وجود نداشته باشد، هر اصلاح اقتصادی داخلی هم مثل چیدن صندلیها روی عرشه کشتیای است که ممکن است به سمت یک طوفان تازه برود.