خبرنگار رسانه معتبری زنگ زده بود تا با نویسنده این یادداشت درباره مشکلات کشور و راههای برونرفت از این مشکلات گفتوگویی انجام دهد.
از خبرنگار پرسیدم چند صفحه از روزنامه را میخواهید به این مصاحبه اختصاص دهید؟ خبرنگار که گویا اصلا انتظار شنیدن چنین سوالی را نداشت، با لحنی که بهخوبی معلوم بود پوزخندی چاشنی آن است، گفت شما که خودتان اهل قلم و نویسنده یادداشتهای اقتصادی هستید، خوب میدانید که فضای اختصاصی برای چاپ یک مصاحبه در یک روزنامه حداکثر از نصف یک صفحه تجاوز نمیکند. به خبرنگار محترم گفتم دقیقا به همین دلیل است که من ترجیح میدهم بهجای انجام مصاحبه با روزنامه شما دیدگاهها و نظراتم درباره اوضاع آشفته اقتصادی کشور را در مقالاتی که در طول هفته در این یا آن روزنامه مینویسم، ابراز کنم و در حقیقت فریاد بزنم؛ فریادهایی که زبان حال همه مردم مملکت است اما برخی از مسئولان توان پیدا کردن راهحل برای این مشکلات را ندارند و بدون داشتن استراتژی و نقشه راه مناصب کلیدی را در دست گرفتهاند. گوش خود را به روی این فریادها بستهاند و حاضر به اصلاح و تغییر مسیر اداره کشور نیستند. آنها همه ضعفها و ندانمکاریهای خود را پشت تحریمهای اقتصادی پنهان کردهاند؛ تحریمهایی که اگر همین فردا هم برداشته شوند، گروهی برای توجیه ناتوانیها و سوءمدیریتها بهانههای دیگری را علم خواهند کرد و پشت آن سنگر خواهند گرفت.
بحث اینکه مسئولیت چه مقدار از این نابسامانیهای اقتصادی برعهده دولت و چه مقدار برعهده سایر نهادهای حکومتی است، یک بحث انحرافی است که گروههایی با اهداف سیاسی آن را مطرح میکنند. در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی حد و مرز مسئولیتها و اختیارات دولتها به تجربه مشخص شده و هیچ رئیس دولتی نمیتواند بگوید بدون داشتن آگاهی از این حدومرزها و محدودیتها عهدهدار این مسئولیت شده است؛ همچنانکه یکی دیگر از نهادهای انتخابی یعنی مجلس شورای اسلامی باوجود نهادی بهنام شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام از آزادی عمل کامل و نامحدود برای تصویب قوانین مختلف برخوردار نیست. بحث اصلی بر سر کیفیت عملکرد این دو نهاد انتخابی در طول دورهای است که اعضای دو نهاد در مناصب خود انجام وظیفه میکنند. با این توضیح آیا کسی میتواند مدعی شود کیفیت عملکرد در نهاد انتخابی مجلس و دولت چه مجلس و چه دولت قبلی و چه مجلس و دولت کنونی در محدوده همان مسئولیتها و اختیاراتی که قانون برایشان تعیین کرده، کاملا رضایتبخش بوده است؟
با این همه، واقعیت این است که درحالحاضر بهویژه در شرایطی که گسترش کرونا و تلفات سنگین و بیوقفه این ویروس به کابوس وحشتناکی برای جامعه تبدیل شده، عملکرد دولت آقای روحانی چه در زمینه مقابله با این ویروس و چه در حوزههای اقتصادی همچون نوسانهای شدید و بیسابقه بازار ارز، افزایش شدید نرخ بیکاری و تورم و نجومی شدن نرخ ارزاق عمومی و تمامی کالاهای مصرفی در کانون توجه جامعه قرار گرفته است.
بهویژه زمانی که رئیسجمهوری محترم و برخی دولتمردان همکارش بهجای تلاش برای یافتن راهحل این مشکلات و دادن اندکی آرامش روحی و روانی به مردم، گناه همه مشکلات ریز و درشت اقتصادی مملکت را یکسره به گردن تحریمهای اقتصادی امریکا میاندازند و از مردم میخواهند کاخ سفید را مورد لعن و نفرین قرار دهند، ممکن است آخرین تهمانده امید و اعتماد به دولتی که ۴ سال پیش با آرای ۱۸ میلیونی او را برای دومین بار به خیابان پاستور فرستادند نیز از دست برود. در این شرایط کدام سیاستمدار اندیشمندی است که نتواند پیامدهای سوء این ریزش امید و اعتماد عمومی را پیشبینی کند.
سخنرانیهای یکسویه آقای رئیسجمهوری با مردم بدون حضور خبرنگاران بهعنوان نمایندگان افکار عمومی، ممکن است به ظاهر ایشان را از مواجهه با چالشهای احتمالی دور نگه دارد، اما به هیچ وجه قابلقیاس با تاثیر کنفرانسهای مطبوعاتی بر اقناع افکار عمومی نیست.
شرایط کرونایی هم نمیتواند مستمسکی برای مخالفت با برگزاری چنین کنفرانسهایی باشد؛ همچنانکه تمسک به این شرایط نتوانست در حضور نیافتن چندباره آقای رئیسجمهوری در مجلس هنگام معرفی وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت کارآیی داشته باشد و اعتراض برخی نمایندگان را نسبت به حضور نیافتن ایشان در صحن مجلس برنینگیزد.
در دنیای کنونی ارتباطات اینترنتی و تلویزیونهای ماهوارهای خارج از کنترل و اقتدار دولتها، افکار عمومی مردم جهان را شکل میدهند که مردم ایران هم از این قاعده مستثنا نیستند؛ بنابراین برای روسای دولتها و دولتمردان هیچ رویکردی بهتر از در جمع مردم بودن، با مردم صادق بودن و حقایق را در حدی که مخل امنیت ملی کشور نباشد با مردم در میان گذاشتن، نمیتواند کشور و جامعه را از بحران در امان نگاه دارد.
از نظر روانشناسی وقتی مردم واقعیتها را از زبان مسئولان و دولتمردان بشنوند و زمانی که دولتمردان به اشتباهات و کوتاهیهای خود در انجام مسئولیت اذعان و اعتراف کنند، آرامش به فضای جامعه بازمیگردد، اعتمادهای فروریخته بازسازی و ترمیم میشود و مردم سختیها را با شکیبایی بیشتری تحمل میکنند، چون مردم تشنه شنیدن حقایق هستند و نباید به بهانه رسیدن به گوش دشمنان حقایق را از مردم پنهان کرد.
غلامرضا کیامهر – روزنامه نگ