سید محمد حسین موسوی – هر زمستان که آلودگی هوا نفس مردم را تنگ میکند، تنها چیزی که قرار است آرامش بدهد تصمیمهای دقیق و قانونی کمیته اضطرار است؛ اما عجیب اینجاست که درست در همین لحظهها، تصمیماتی گرفته میشود که نه با قانون همخوانی دارد، نه با منطق، نه با زندگی واقعی مردم. انگار در بالاترین سطح تصمیمگیری، کسی تصور روشنی از «روزی که برای یک خانواده عادی اتفاق میافتد» ندارد.
قانون تکلیف را روشن کرده ؛شاخص کیفیت هوا باید مبنای تعطیلی مدارس، دانشگاهها و ادارات باشد.
اما آنچه در عمل میبینیم بیشتر شبیه به تصمیمهای لحظهای و سلیقهای است. یک روز تعطیل اعلام میشود، روز بعد به استناد پیشبینی هواشناسی که حتی توان پیشبینی ۲۴ ساعت آینده را ندارد همان تعطیلی لغو میشود. بعد میبینیم هوا بدتر از قبل است و مردم و بچهها باید در اوج آلودگی از خانه بیرون بروند. در چنین شرایطی انسان نمیداند مشکل از هواست یا از تصمیمگیریهای «آنی و بدون پیوست اجتماعی».
از این بدتر، تعطیلیهای ناقص و نامتوازن است. اعلام میشود که فقط دبستانها تعطیلاند و مقاطع دیگر باید حضوری باشند. نتیجه؟ خانوادهای که دو بچه دارد با دو تصمیم کاملاً متضاد روبهرو میشود ؛یکی باید تنها در خانه بماند ، دیگری باید وسط آلودگی و بدون سرویس مدرسه به هرطریق ممکن خودش را برساند.
پدر و مادر هم که طبق معمول صبح زود سر کارند و کسی توضیح نمیدهد در این مدل تصمیمگیری، والدین باید چه جادویی انجام دهند تا هم در اداره حاضر باشند، هم بچه دبستانیشان را تنها نگذارند، هم دانشآموز دبیرستانیشان را بدون خودرو به مدرسه برسانند.
در کنار این هرجومرج، اجرای طرح زوجوفرد بدون حتی یک استثناء , تیر خلاص است. سرویس مدارس با پلاک مخالف روز نمیتواند حرکت کند. والدین هم اگر پلاکشان با روز طرح هماهنگ نباشد، رسماً قادر به رساندن فرزندشان نیستند. یعنی از یک طرف مدرسه باید حضوری برگزار شود، از طرف دیگر راه رفتن به مدرسه بسته است. تضادی که فقط پشت میزهای جلسات دیده نمیشود؛ اما یک خانواده معمولی هر روز آن را تجربه میکند.
در تمام این آشفتگیها، یک سؤال بزرگ در ذهن مردم میماند ؛آیا اعضای کمیته اضطرار واقعاً درکی از این زندگی روزمره دارند؟
آیا آنها صبحها با یک بچه خوابآلود، یک سرویس نامطمئن و طرح زوج و فرد سختگیرانه و بدون استثنا از خانه بیرون میروند؟ یا چند خودرو سازمانی با راننده زیر پایشان است و کودکی که با راننده دیگری به مدرسه میرسد؟ شاید هم پرستاری در خانه هست که خیالشان را از «تعطیلی ناگهانی دبستان» راحت میکند.
برای همین صدور چنین تصمیماتی برایشان فقط یک بند در یک صورتجلسه است؛اما برای مردم، یک روز کامل آشفتگی.
به نظر میرسد مشکل اصلی نه آلودگی هواست و نه پیشبینی اشتباه ؛ مشکل، آلودگی مزمن در سیستم تصمیمگیری است. سیستمی که به نظر میرسد به «بیماری خط سفید» مبتلا شده: قراری از پیش ندارد، حسابوکتابی ندارد، و برای تصمیم گرفتن هم نیازی به فیلترشکن ، تحلیل یا حتی واقعیات زندگی مردم دیده نمیشود.
آلودگی هوا شاید با باد و باران پاک شود؛ اما آلودگیِ بیتدبیری، نه با باران، نه با باد ,بلکه فقط یک درمان دارد؛ مدیران و تصمیم گیران در همان هوایی که مردم نفس میکشند، زندگی کنند.