وقتی همه‌چیز برای ترند شدن آماده بود /تحلیل رسانه‌ای ماجرای قتل الهه حسین‌نژاد؛ از جنایت شخصی تا عملیات روایت‌سازی شکست‌خورده

وقتی همه‌چیز برای ترند شدن آماده بود /تحلیل رسانه‌ای ماجرای قتل الهه حسین‌نژاد؛ از جنایت شخصی تا عملیات روایت‌سازی شکست‌خورده

خرداد ۲۰, ۱۴۰۴ ۴۵۰ نمایش

مریم مهرزاد – قتل الهه حسین‌نژاد، دختر جوان تهرانی، در نگاه اول یک جنایت خیابانی دردناک بود. اما نحوه‌ی بازتاب سریع و گسترده‌ی آن در شبکه‌های اجتماعی، همراهی برخی چهره‌های سلبریتی، واکنش‌های احساسی بیرونی و ورود هدفمند برخی رسانه‌ها و جریان‌های خارجی به میدان، به‌سرعت این حادثه را از یک رویداد جنایی ساده به موضوعی در معرض سوءاستفاده‌ تبدیل کرد.

سکوت خبری، فرصت ترند شدن
این جنایت در زمانی رخ داد که کشور در دوره‌ای از ثبات نسبی سیاسی و رسانه‌ای قرار داشت. نبود اعتراضات خیابانی یا بحران‌های خارجی پررنگ، موجب شد که این پرونده با سرعتی غیرعادی فضای عمومی را درنوردد.
این خلأ خبری، ظرفیتی برای انفجار احساسات، بازنشر روایت‌ها، و در عین حال، میدان بازی خطرناک برای بهره‌برداری سیاسی و روانی ساخت.

دختری عادی، قربانی روایتی بزرگ‌تر
الهه حسین‌نژاد نه فعال سیاسی بود، نه شناخته‌شده. اما چهره‌اش، سبک زندگی‌اش، و پست‌های گلایه‌آمیز اینستاگرامی‌اش به‌سرعت دست‌مایه‌ی ساخت یک «نماد اجتماعی» شد؛ دختری که در روایت ساخته‌شده، دیگر صرفاً یک قربانی نبود، بلکه به نماینده‌ی همه‌ی ترس‌ها، تهدیدها و سکوت‌ها تبدیل شد.

بازیگران روایت: سلبریتی‌ها، رسانه‌ها و جریانات خارجی
واکنش برخی چهره‌های فرهنگی و ورزشی ایرانی در فضای مجازی، گرچه در ظاهر همدلانه بود، اما خیلی زود به‌عنوان تلاش برای دیده شدن و موج‌سواری تفسیر شد.
در این میان، واکنش تیم ملی فوتبال با بازوبند مشکی، از جمله واکنش‌های صادقانه و پذیرفته‌شده تلقی شد.

اما در سطحی دیگر، برخی رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور و عوامل هم‌راستای آنان در داخل، به‌دنبال هدفی فراتر از همدردی بودند. آن‌ها تلاش کردند این پرونده را از بستر اجتماعی به مسیری امنیتی و سیاسی سوق دهند.

تلاش نافرجام برای تکرار یک پروژه
در ساعات اولیه‌ی انتشار خبر قتل، جریان‌های رسانه‌ای خارج‌نشین با روایت‌سازی‌های هیجانی، سعی در نسبت دادن ماجرا به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور داشتند. حتی پیش از شناسایی قاتل، برخی از این رسانه‌ها و کاربران همسو، در روایتی بدون سند، موضوع را به سپاه و دستگاه‌های امنیتی نسبت دادند.
با مشخص شدن هویت قاتل و دستگیری سریع او، روایت‌سازی اولیه بی‌اثر شد. اما در گامی دیگر، ادعاهایی جدید مطرح شد؛ از جمله اینکه قاتل “نیروی خودسر” یا “وابسته غیررسمی” به نهادهای خاص بوده است. با این حال، واکنش قاطع و منسجم پلیس، قوه قضاییه و دیگر نهادهای رسمی در اطلاع‌رسانی شفاف و پیگیری سریع، عملاً این خط روایت را نیز خنثی کرد.

تفاوت فاحش با پرونده مهسا امینی
از همان ابتدا، تلاش شد که الهه، مهسا شود؛ اما تفاوت در زمینه‌ها، بازیگران، و واکنش حاکمیت باعث شد این پروژه در همان گام‌های ابتدایی متوقف شود.
در ماجرای مهسا، حادثه در دل یک نهاد رسمی رخ داد؛ روایت رسمی دیرهنگام و متناقض بود، و هویت قومی و سیاسی مهسا به آن ابعاد بین‌المللی داد.
اما در پرونده الهه، حادثه توسط فردی ناشناس و خارج از ساختار رسمی رخ داد، و برخورد نهادهای رسمی نه‌تنها سریع، بلکه همدلانه و رسانه‌ای نیز بود.

ترند شدن؛ محصول موقعیت، نه شدت فاجعه
ترند شدن یک اتفاق الزاماً به معنای مهم‌تر بودن آن نیست؛ بلکه ترکیبی از «شرایط محیطی»، «سوژه قابل لمس»، «میدان خالی روایت» و «ورود بازیگران قدرتمند رسانه‌ای» است.

در ماجرای الهه، این عناصر همزمان فعال شدند، اما واکنش ساختارهای رسمی باعث شد این موج هرگز به یک بحران امنیتی تبدیل نشود. برخلاف هدفی که جریان‌های خارجی در ذهن داشتند، این پرونده نه «مهسا دوم» شد و نه به خیابان کشیده شد؛ بلکه به مثالی مهم از جنگ روایت‌ها و اهمیت مدیریت افکار عمومی تبدیل شد.

ماجرای الهه حسین‌نژاد، بیش از آن‌که صرفاً یک حادثه دل‌خراش باشد، صحنه‌ای برای تقابل چند روایت بود.
از روایت قربانی‌محور فضای اجتماعی، تا عملیات روانی رسانه‌های معارض، و در نهایت، مدیریت سریع و فعال ساختار رسمی.
ترند شدن این حادثه به ما یادآوری کرد که در عصر روایت‌ها، آنچه می‌ماند نه واقعیت، بلکه تفسیرِ واقعیت است — و اینکه چه کسی روایت اول را بهتر و زودتر می‌سازد، تعیین می‌کند ماجرا به کجا ختم شود.

اما ماجرای الهه یک حقیقت مهم دیگر را نیز برملا کرد:
در کشور ما، اهمیت «رسانه‌ای همسو با مردم» هنوز درک نشده است. رسانه‌های رسمی، به‌جای اطلاع‌رسانی مؤثر، سریع و صادقانه، اغلب با تأخیر، با زبان حاکمیتی و دور از زبان عمومی جامعه عمل می‌کنند. همین خلأ رسانه‌ای است که در بزنگاه‌های احساسی، زمین بازی را به جریان‌های معارض می‌سپارد.
تا زمانی که بازتعریفی جدی در نقش رسانه‌های داخلی صورت نگیرد، در هر جنگ روایت، حتی با در دست داشتن حقیقت، ممکن است بازنده باشیم.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *